رادمهر جانرادمهر جان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

قندعسل مامان ،عشقم ، دوست دارم

بوستان حضرت ابراهیم (ع)

رادمهر مامان هر روزبزرگتر و بازیگوش تر میشی ,عاشقتم خوشمزه.               اینجا  پارک آب و آتش هست .ما و خانواده ی مهذی اینا اواخر 15 ماهگی شما فندق مامان رفتیم . عصر روز جمعه بود که رفتیم اونجا  و بعد هم رفتیم به کن و اونجا شام خوردیم وخیلی مزه داد.       این هم رادمهر آب کشیده ی مامان دلی....   ...
1 آبان 1392

از تو و برای تو

ز تمام بودنیها تو همین از آن من باش , که غیر با تو بودن دلم آرزو ندارد   سلام. بی بهونه دلم هوای گفتن  برای تو کرده.شیرین ترین دلیل برای خندیدن و بودنم. الان که مینویسم از تو و برای تو ,15 ماه بیشتر سن نداری,دقیقا  ماه. این روزهایی رو که میخندی و می دوی و می پری زیباست.       کلمات رو میشنوی و می فهمی و اما یارای گفتنت نیست, برای من زیبا ترین لحظات است. روزهای گرم زندگی ام چه گرم می گذرد با تو , به گرمی لحظه هایی که تو در آغوشمی با تو گرم  هستم و از میان نمی رود دوست داشتن من به تو , ای خورشید خاموش نشدنی.   همچو یک رود که آرام میگذرد , دوست د...
1 آبان 1392

بلال کنی

گل پسری  ماهه هستی /خاله سمیه اینا میخواستن بیان بلال بخوریم من و شما و بابا امیر  رفتیم پیش بابای فرحناز جون سر زمینی که داشتن بلال هاشو  میچیدن  که شما و بابا امیر رفتید پیش دوستش احوال پرسی کنید  که منم ازتون عکس گرفتم  زیبای من.   ...
1 آبان 1392

کجا کجا ؟

هیجا بابا .ان شاالله قسمت شما هم بشه داریم میریم خواستگاری واسه رادمهر جون.... شوخی کردم ...داریم میریم عروسیه پسر دوست مامان معصومه... فندق من اینجا اواخر  ماهگیت هستش.   ...
1 آبان 1392

عروسیه دایی امید

دایی امید کوچکترین و آخرین دایی مامان دلارامه که 10 مهر ماه عروسیش بود. اینجا هم تو حیاط باغ تالار  ترانه ست .جای قشنگی بود .دستشون درد نکنه  خیلی عالی بود.   با بابا جهانگیر این عکس رو گرفتی و در ضمن تازه 16 ماهت تموم شده...         یه گل به این گلها اضافه شد.خوش اومدی رادمهرکم... رادمهرم اینجا پایان   ماهگیت هست.   ...
1 آبان 1392
1